17- مجتمع مسكوني شينكل پلاتس و خيابان ريتر
زهره بزرگ نیا
چاپ شده در: نشريه بن شماره27و28
تاریخ انتشار:مهر و آبان و آذر1382
در ابتداي اين مطلب گزارشي كوتاه از مجتمع فوق ارائه مي گردد سپس به ترجمه تحت الفظي نظرات كرير در نشريه AD شماره 3 ميپردازيم. مجتمع مسكوني ساخته شده در شهر برلين توسط "راب كرير" بين خيابان ريتر و اورانيون قرار دارد. اين مجموعه، بسيار زيبا، هماهنگ و متنوع است و پلان بسيار ساده اي دارد و در واقع چهار ساختمان با حياط مركزي در چهار گوشة مربعي قرار گرفته كه توسط ساباط هايي بهم متصل مي گردد و از زير ساباط اتومبيل وارد حياط مجموعه مي شود.
اين مجموعه داراي فضائي مشابه هشتي است. مشابه چنين فضايي در معماري و شهرسازي برلين مشاهده مي گردد. مثلاً خيابان به شكل هشت راهي و يا ميدان هشت ضلعي كه خيابان از وسط آن عبور ميكند مانند Leigiger jpti مجموعه ساخته شده كرير كاملاً ملهم از معماري قديم شهر است. تنوع و هماهنگي بصورت چشمگيري مشاهده ميشود، ولي در هيچ قسمت بنا، همانندسازي، تكرار و يا تقارن كامل مشاهده نميشود. وزن هر دو طرف ساختمانها يكي است ولي شكل آنها عيناً مشابه هم نيست. نقاط گرهي مثلاً جايي كه ساختمان سه طبقهاي به چهار طبقه متصل ميشود بسيار زيبا حل شده است. تركيب آجر و سيمان به رنگهاي مختلف در قسمتهاي مختلف مشاهده ميشود. از نقاط بارز اين مجموعه، وروديهاي هر واحد است كه حتيالمقدور هر واحد مخصوصاً در طبقه همكف داراي ورودي مشخص و مجزا است و در واقع داراي شخصيت خاص است. وجه تميز يك واحد مسكوني با ديگري شماره آن نيست، بلكه علائم و مشخصات آن بنا است كه با ديگري تفاوت دارد.
سقف اين مجموعه نيز بسيار زيبا و شكيل است، ولي در طبقه همكف و محوطه سقف آن قابل رؤيت نيست.
در پيشگفتار نشريه فوق به نقل از راب كرير آمده است:
"براي اينكه جوانان گفتار معلمي را باور كنند، معلم بايد بتواند تئوري و عمل را بهم بياميزد. بعضي ميتوانند با علاقهمندي اطلاعات جامعي را در اختيار بگذارند، ليكن در رشته ما اين كافي نيست. هنر معماري تركيبي است كه توسط الگوها به تصوير در ميآيد. بنابراين تئوري آن نيز بايد قانون ساخت و منطق برنامهريزي داخلي را مد نظر قرار دهد. بعنوان يك هنر كاربردي، ساختمان به اصولي نيازمند است كه قوانين آن در خارج از ارائه فردي تكنيك عالي معماري قرار دارد. كار من كوشش براي روشن كردن اشكال (مقاطع) مختلف "واقعيت" معماري است، و موضوع اصلي فكر من توسعه شهري است.
تصاويري از مجتمع شينكل پلاتس
تا آنجا كه ميدانيم، آرزوهاي بزرگ و وعدههاي راهگشايان حركت مدرن توفيقي نيافت. با توجه به باور خودپسندانه و بيتجربه آنها كه بايد هر نسلي خود از نو موضوعات شهري و معماري را ابداع نمايد، در عمل مدرنيستها هر گونه مراجعه به تجربيات گذشتگان را خيانت تلقي ميكردند، پروژههاي من به سرعت از ديد منقدان به عنوان كهنه، ارتجاعي و التقاطي طبقهبندي شد. به من گفته ميشد كه آنها "مطابق با روح زمان نيستند". طي اين قرن محيط زيست به ميزان بيسابقهاي مورد سؤاستفاده قرار گرفته است. ما بيشتر از هر زماني ويراني و زورگويي ديدهايم.
اجتماع و فرهنگ متجاوز ما در شكل انعطافناپذير شهر مدرن منعكس گرديده است كه من آنرا با مرارت و اندوه رد ميكنم.
برادرم LEO نقشي مسلم در پرورش هنري من در 30 سال گذشته داشته است. با وجود استعداد و طبع كاملاً متفاوت به شكل غير قابل توضيح ما يكديگر را در يك مسير يافتيم و درباره اينكه چگونه درك خود از معماري را به تصوير در آورديم، بحثهاي زيادي داشتيم.
براي مدتي مديد حالت راسخ و غير قابل انعطاف او برايم به سختي قابل درك بود. چون من شخصاً قادر به چنين خودرأيي نيستم. در حاليكه تمام نيروي LEO صرف معماري ميشد من، همچون زماني كه بيست ساله بودم، بين معماري و مجسمهسازي حركتي بيحاصل را دنبال ميكردم. ترديد من بدين معناست كه رؤياهاي من از هنر هميشه رؤيا باقي خواهد ماند. معذلك اگر شما مدت زيادي با پشتكار يك تكه گوشتناپز را بجويد، نهايتاً مقداري از آن هضم خواهد شد و سعي و تلاش فيزيكي بالاخره به ثمر خواهد رسيد. بنابراين، من به كارم با اين دو خواسته متفاوت ادامه ميدهم. به اميد اينكه در لحظهاي حساس از اين بنبست شاعرانه نيرويي براي تلاش مثبت به دست آورم." مجتمع مسكوني شينكل پلاتس
تصاويري از مجتمع شينكل پلاتس
"بعد از آزمون بسيار آلترناتيوها، تصميم گرفتم شكل منظمي به ميدان بدهم كه از همه طرف محصور شود. و فضايي را بين ميدان Mehring plats و اورانيون بسازد. كه نماي سي متري آن در طرف ميدان عمومي بود و از وسط اضلاع چهارگانه وارد محوطه آن ميتوان شد و در گوشهاي از آن نيز ميتوان به حياط محوطه داخل شد. ارتفاع حياط را 5/1 متر بالاتر از خيابان و ميدان گرفتم تا با حداقل شيب بتوان وارد پاركينگ واقع در زيرزمين شد. تمام اطاقها در اطراف يك فضاي مركزي جمع كردم كه از دو طرف به خيابان يا ميدان يا حياط ديد داشته باشد.
نشيمن و مهتابي يا حياط زمستاني پاسخي است به جهتگيري ساختمان بقيه آنچه كه باقي مانده و آفتابيترين نقطه براي بچهها در نظر گرفته شده است. نشيمن مركزي در هر واحد آپارتماني اشكال متفاوتي دارد."
مجتمع مسكوني خيابان ريتر
" اين مجتمع در شمال خيابان ريتر واقع است. يك حياط در مقابل ورودي ساختمان قرار دارد و دروازة مجموعه، در انتهاي حياط مستقر است. قرار بر اين بوده كه اين محله مسكوني بوسيله يك خيابان به موزة برلين ارتباطي برقرار شود، بنابراين طوري طراحي شده كه در زمان بعد قابل بسط و توسعه باشد من ميخواستم لبه بلوك داراي قابليت تقسيم به نقشههاي متفاوت را داشته باشد و مهمترين دلايلم به شرح زير است:
- من ميخواهم جلوي نفوذ يك آرشيتكت را بگيرم ميخواهم كارهاي ساير معماران هم ساخته شود.
- ميخواهم ساختمانها را طوري طراحي كنم كه همسايهها با هم ارتباط داشته باشند. در حال حاضر آنها از هم جدا هستند.
- ميخواهم يك بناي به ياد ماندني و جاويدان احداث نمايم.
- براي مشخص نمودن اينكه خانهسازي ميتواند فقط آنگاه بر ساير عملكردهاي شهر ارجحيت يابد."