26- تکیه و حسینیه
زهره بزرگ نیا
چاپ شده در: نشريه"معمار" شماره 27
تاریخ انتشار:مهر و آبان 1383
مفهوم واژههاي «تكيه» و «حسينيه» در فرهنگ و زبان فارسي چنان به هم آميخته كه استفاده از دو واژه براي آن سوالبرانگيز است. در فرهنگ عميد پس از آوردن معني تكيه و حسينيه، آن دو يكي به شمار رفتهاند:
تكيه: « مأخوذ از عربي» پشت دادن بچيزي، پشت خود را به چيزي نهادن، جاي نگاهداري مستمندان، محل وسيع براي روضهخواني و عزاداري (صفحة 607).
حسينيه: محلي كه در ماه محرم در آنجا به مناسبت شهادت امام حسين روضهخواني و عزاداري كنند، تكيه( صفحة 793)
محمود توسلي نيز در مقالهاي با عنوان حسينيهها، تكايا، مصلّيها[1]، اظهارنظر دربارة تفاوت تكيه و حسينيه را به مطالعات موردي واگذاشته است. در اين مقاله چنين آمده است: «در شهرهاي قديمي ايران، تكيه، ميدان و حسينيه فضاهاي محصوري بودهاند كه در مسير گذرهاي اصلي شهر قرار داشتهاند. اين فضاها اغلب به صورت فضاي عمومي يعني جزئي مهم از گذر اصلي، يا به صورت فضايي بسته، اما در ارتباط با گذر اصلي وجود داشتهاند. فضاي تكايا و حسينيهها، به ويژه در اعياد اسلامي و ايام سوگواري، خصوصاً محرم مورد استفاده قرار ميگرفتهاند. …
در مورد وجه تمايز تكيه و حسينيه و عملكرد خاص هر يك از اين دو عنصر در شهر و محلات، به دقت نميتوان اظهارنظر كرد، چرا كه در شهرهاي ايران وضع متفاوت بوده است».
ايرج افشار نيز در كتاب يادگارهاي يزد[2]، در توصيف حسينيه در زيرنويس همان صفحه، حسينيه و تكيه را يكي دانسته است:
«حسينيه محوطهاي است كه معمولاً چهار طرف آن ديواركشي و غرفهبندي و طاقنماسازي شده است. در بسياري از حسينيهها، مسجد هم هست و احياناً درِ آبانبار هم آنجا باز ميشود... حسينيه محلّ تجمع مردم در ايّام عزاداري است و در مواقع سوگواري، بر روي آن «پوش» ميكشيدهاند. هر يك از محلّات شهر يك يا دو حسينيه دارد…در وسط حسينيه كلكي قرار دارد كه از آجر ساخته شده است. كلك معمولاً هشت ضلعي و بلندي آن حدود يك مترو نيم است. كلك محل آن بوده است كه بر روي آن آتش ميافروختهاند. هنوز هم در عدّهاي از حسينيهها آثار كلك باقي است؛اما در بسيار ]ي از[ جاها، براي عبور و مرور اتومبيل آن را خراب كردهاند».
تزئينات علم در شهر بابل
تزئينات علم در شهر بابل
میدان و تکیه میرچخماق یزد (تصویر از نگارنده)
حسینیه فهادان یزد (تصویر از نصرالله کسرائیان)
معني اين دو واژه در فرهنگ فارسي دكتر محمد معين چنين آورده شده است:
تكيه: پشت دادن به چيزي، پشت نهادن، محل نگاهداري تهي دستان، جايي وسيع كه در آن مراسم عزا و روضهخواني بر پا كنند، تكية حسيني (صفحة 1129).
حسينيه: تكيهاي كه در آنجا مرثيه حسين بن علي را خوانند و عزاداري كنند. (صفحة 1375).
در نشريه صُفّه شماره بيستوششم در مقاله مباني نظري مكانيابي مساجد ايراني در ادوار مختلف، نوشتة احمد اصغريان جدّي، چنين توضيح داده شده است:
حسينيه، همانطور كه از نامش پيداست، اين فضا تذكاري بر حماسة امام حسين (ع) است. هيج قيد شرعي بر اين فضا حاكم نيست؛ لذا قيود حاكم بر مسجد، مانند داشتن غسل واجب بر آن جاري نميگردد …حسينيهها فضاهاي چند عملكردي خاصي را، با هويتهاي معماري سنتي و بومي هر منطقه، در نزديكي مساجد به وجود ميآورند كه گاهي جنبه گذرگاه عابر پياده را هم داشته است…
تكيه، در مواردي كه امكان مالي براي احداث حسينيه نبوده است، فضاي مشخصي براي مراسم عزاداري ماه محرم تخصيص مييافته است. اين فضا معمولاً از فضاهايي مثل انبار، زيرزمين، معابر عمومي و … انتخاب ميشده، يا بانيان خيّر محل زندگي خود را به اين امر اختصاص ميدادهاند.
حسين سلطانزاده در كتاب نائين، شهر هزارههاي تاريخي 3 حسينيه و “مراكز محله” را يكي معرفي كرده است. در صفحة 99 اين كتاب، در بخش عناصر و فضاهاي مهم هر يك از محلهها و ميدانچهها (حسينيهها) آمده است:
بافت تاريخي نائين متشكل از هفت محله موسوم به كلوان، درب مسجد، نوگاباد (نوآباد)، پنجاهه، چهل دختران، گودالو (سنگ) و سراي نواست كه هر يك، مركز محلهاي موسوم به حسينيه دارد.
و در صفحه 153 اين كتاب گفته است: “ وجود يك عنصر يا فضاي مياني در محوطة برخي از حسينيهها توجه مرا در بررسي نقش اين عنصر و علت توجه به فضاي وسط حسينيه جلب كرد. در وسط حسينيه نوگاباد يك صفّه هشت ضلعي با ارتفاعي در حدود 130 سانتي متر وجود دارد كه در گذشته آب يكي از قناتهاي شهر از زير آن جريان مييافته و مردم محلّه توسط پلههايي ميتوانستند به آن دسترسي يابند. ضمن يكي از سفرهايم، فرورفتگيهايي را در روي سطوح سنگي واقع در روي صفه ملاحظه كردم. از چند نفر از اهالي درباره اين فرورفتگيها سئوال كردم، گفتند كه در گذشته درون آنها روغن ميريختند و آتش ميافروختند. اكنون حداقل در وسط چهار حسينيه عنصر يا فضايي قرار دارد كه با توجه به گفته اهالي ميتوان استنباط كرد كه در گذشته از اهميت قابل توجهي برخوردار بوده است.”
حسینیه و فضاهای حسینیه سنگ نائین
1- حسينيه سرپوشيده
2-سقاخانه
3-خانه
4-فضايي بسته براي پذيرايي و تجمع در حسينيه
5-چراغ
حسینیه سنگ نائین
در كتاب زواره، نمادي از اسطوره كوير 4 ، تأليف علي غفاري، حسينيه سر باز و ميدان يكي معرفي شده است:
دو ميدان اصلي زواره كه نقش و عملكرد اصلي آنها مذهبي است، به عنوان دو حسينيه در شهر ساخته شده است. يك ميدان در انتهاي بازار (حسينية بزرگ)، و ديگري در مسير شرقي غربي شهر و نزديك مسجد جامع ساخته شده است. در جوار هر دو ميدان (حسينية سر باز) يك حسينية سرپوشيده ساخته شده است.
وحيد قباديان در صفحه 258 كتاب بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران5 عملكرد مذهبي ميدان و تكيه و حسينيه را كمابيش يكسان دانسته و گفته است:
“در شهرهايي مانند تهران، اصفهان، كرمان، كاشان، سمنان، آمل و بابل اسم تكيه و در شهرهايي مثل يزد، نائين، تفت، شيراز، اردبيل، خرمشهر و بندر لنگه اسم حسينيه رايج است. در بعضي از شهرهاي حاشيه كوير مانند كاشان و يزد، علاوه بر كلمات تكيه و حسينيه، از كلمه ميدان نيز استفاده ميشود زيرا در اين شهرها تكيه و حسينيه جنبه فضاي شهري داشته و عملكرد ديگر ميدان را دربر دارد. در شهر كويري ميبد در استان يزد فقط كلمه ميدان استفاده ميگردد.”
نقشه طبقه همكف حسينيه بزرگ
صحن حسينيه سرباز زواره
تكيه در اصطلاح به معني محل برگزاري مراسم عزاداري ماه محرم است؛ اما در تفرش اين نام تنها در مورد مكاني كه در آن تعزيه ميخوانند، به كار برده ميشود. در تهران و برخي نقاط ديگر از حوزة مركزي ايران نيز واژة تكيه به همين مفهوم است و تكيهها داراي همين كاركرد ميباشند. تكية دولت، از بناهاي دورة ناصري در تهران، و تكيههاي تجريش و نياوران از اين شمارند. تعزيه نيز در تفرش، تنها به معني شبيهخواني است و معاني ديگر اين واژه را در بر نميگيرد… صورت ديگر سوگواري ماه محرم كه نسبت به تعزيه، در مناطق مختلف ايران عموميت دارد، روضهخواني است. در تفرش روضهخواني معمولاً در مسجد، و گاهي در خانهها انجام ميشود؛ امّا در دو سه دهة اخير، پديدة ديگري به نام حسينيه به وجود آمده است. حسينيه مكاني است براي روضهخواني، به ويژه در ماه محرم. در تفرش، اين نام قبلاً به صورت صفت براي تكيهها به كار ميرفت. معماري حسينيههاي جديد، شبيه معماري مسجدهايي است كه در آنها بخشـي از شبستـان به صورت دو طبقه طراحي شده است. در اينگونه مساجد، و نيز در حسينيههاي جديد، طبقة دوم ـ كه مخصوص بانوان است ـ ورودي جداگانهاي دارد. اين حسينيهها به خلاف مساجد محراب ندارند؛ و اين خود تفاوت كاركردي مسجد و حسينيه را مينماياند. حسينيه نسبت به مسجد، از تقدس كمتري برخوردار است و از اين لحاظ همانند تكيه، صورتي عموميتر دارد و رعايت شرايط و محدوديتهاي حضور در مسجد، از لحاظ پاكيزگي در آن الزامي نيست.
كاركردهاي مسجد، حسينيه و تكيه در تفرش
(جدول شمارة 1)
برگرفته از فصلنامة راه دانش، مقالة تكاياي تفرش.
مكان مذهبي |
كاركرد اصلي |
كاركرد دوم |
كاركردهاي ديگر |
مسجد |
محل عبادت و نماز |
محل روضهخواني و برگزاري مجالس ختم و سوگواري |
محل تشكيل جلسات اهالي محله براي تصميمگيري در امور عمومي |
حسينيه |
محل روضهخواني |
محل برگزاري مجالس ختم و سوگواري |
ـ |
تكيه |
محل تعزيه خواني |
- |
محل گذراندن اوقات فراغت پيران و بازي كودكان و نيز محل خريد و فروش ، غيراز ماه محرم |
تكيه دولت ـ تهران
منزل آقاي خليل رحماني (بابل)
تكيه تجریش
در لوح فشرده لغتنامه دهخدا تكيه و حسينيه چنين معني شده است:
تكيه: (1) به معني متكا نيز آمده و به معني چيزي كه بر آن پشت گذارند… و در بهار عجم نوشته كه تكيه بالش و چيزي كه بر آن تكيه زنند. و اين فارسي است و مأخوذ است از تكاه بر وزن كلاه كه در عربي بدين معني آمده است.
(غياثاللغات) (آنندراج). در هند تكيه بالش را گويند و در فارسي بالش و نازبالش و بالين و نازبالين و پشتي. (آنندراج). چيزي كه بر آن پشت گذارند و پشتي و لشن و صندلي و كرسي دستهدار… و ساده و بالش. (ناظمالطباء):
مرد نه محتاج به ياري كسي است
همت او تكيه پشتش بس است. اميرخسرو.
(2) به مجاز پشت و پناه را گويند. (غياثاللغات). پشت و پناه. (ناظمالطباء). مكان بودن فقرا. (غياثاللغات). مكان بودن فقرا، چنانكه تكيه صايب كه جاي پاكيزهايست در صفاهان و مزار ايشان در آن واقع شده.
(آنندراج). خانقاه و منزل دراويش و فقرا و جايي كه در آن به دراويش طعام دهند. (ناظمالطباء). مجمع درويشان.(يادداشت به خط مرحوم دهخدا). دزي در ذيل قواميس عرب آرد: تكيه ج، تكايا. دير. صومعه. همچنين جايي كه معمولاً از مسافران فقير يا افرادي كه توصيه شده باشند بلاعوض پذيرايي كنند… تكيه در هند و ايران و مصر مشابه زاويه در افريقا ست: و منها التكيتين الشهيرتين لمأوي الفقراء والمساكين.
حسينيه: (1) خانهاي كه مخصوص اقامة عزاي حسين بن علي بن ابيطالب باشد. مسافرخانههايي كه در شهرها مخصوص زائران حسين سازند و جنبه انتفاعي ندارد.
دكتر محسن كياني در كتاب تاريخ خانقاه در ايران 7ميگويد: تكيه واژهاي است عربي از ريشة وكاء به معني پشت به چيزي گذاشتن، به معني متكا نيز آمده است. واژة تكيه در كاربرد مسلك تصوّف عبارت است از خانقاه و منزل درويشان و جايي كه در آن به درويشان و فقيران طعام داده ميشود. اصطلاح تكيه در معني خانقاه، ابتدا در محدودة كشور عثماني معمول ميگردد، سپس در مناطق ديگر هم به كار ميرود. براون در اين باره مينويسد: واژة تكيه پس از حملة عثمانيها به رومشرقي در سال 1453 ميلادي، در زبان تركي و فارسي و مردم سوريه و مصر، به معني رباط و خانقاه به كار رفته است. در كشور تركيه، تكيههاي بسيار وجود دارد كه به سلسلههاي مختلف درويشان مربوط است. اين تكيهها از محل اوقاف افراد نيكوكار اداره ميشود، پنجاه و چند تكيه داراي اوقاف و ثروت فراواني هستند، ولي بيشتر تكيههاي ديگر از اين پشتيباني مادي و مثمر عايدي و درآمد بيبهرهاند. او تكيه را در ايران به اين شرح توضيح داده است: واژه تكيه با مفهوم و معني خانقاهي خود به محدوده كشور ايران وارد شده و تأسيساتي تحت نام تكيه بوجود ميآيد و مورد استفاده صوفيان قرار ميگيرد.” و نيز به نقل از سهيل كاشاني در كتاب تاريخ كاشان مينويسد “ امير بهلول بن امير جمشيد ( متوفي 761 هـ.) تكاياي زيادي در هر آبادي براي فقرا و صوفيه احداث نمود” و در جاي ديگر همان كتاب ميگويد “ در يك كتاب خطي مربوط به آداب تصوف هم كه ظاهراً در قرون متاخر نوشته شده، كلمه تكيه در همان معني خانقاه به كار رفته است. در عصر صفويه و پس از آن هم به علل مختلف، از جمله نفوذ و اقتدار روحانيون شيعه و مخالفت آنان با صوفيگري، رواج و رونق تصوف در ايران كاسته شده و كانونهاي خانقاهي تعطيل ميشود؛ با اين حال گهگاه به علتي خاص، به صوفيان روي موافق نشان داده شده و بر بالاي گور دانشمندي شيعي و صوفيمنش، تكيهاي ساخته ميشود، يا در جايي تكيهاي پديد ميآيد. از جمله در سال 1068 هـ. بنا به فرمان شاه عباس دوم صفوي تكيه فيض به منظور استفاده صوفيان در اصفهان ساخته شده و املاكي بر آن وقف ميگردد. در همان كتاب به نقل از كتاب نصف جهان في تعريف اصفهان آمده است:
برخي از اجلة علما در تخت پولاد اصفهان مقبرهاي دارند و عمارتي كه در اينجاست، تكيه مينامند، از جمله تكية ميرابوالقاسم فندرسكي كه به تكية مير معروف است… و ديگر تكية بابا ركن الدين كه چون او به عرفان و درويشي معروف است، تكيه او را هم مناسب حال او ساخته، و عوض گنبد بر سر آن به شكل كلاه درويشي، مخروط و با ترك ساختهاند. و نيز ميگويد: در ناحيه فارس هم به برخي از بناهاي آرامگاهي تكيه گفته شده است: مانند بقعه و تكية شاه داعي ]الله[ شيرازي. بقعه و تكية هفتتنان و تكية چهلتنان در شيراز. واژة تكيه رفته رفته از معني خانقاهي و مفهوم آرامگاهي خود بيرون رفته و معني تازهاي پيدا ميكند و با رواج مجلس تعزيه و روضهخواني، كانونهايي تحت نام تكيه و حسينيه در نقاط مختلف كشور به وجود ميآيد كه با شكوهترين نمونة آن تكيههايي است كه از بودجة عمومي كشور، و بنا به دستور فرمانروايان وقت به نام تكيه دولت، براي برپا كردن مراسم عزاداري ساخته ميشود.
چنانكه پيداست، حسينيه، بنابر نامش، فقط براي مراسم عزاداري امامحسين(ع) و يارانش، و يا مسافرخانة زائران او ساخته شده كه مكاني است دائمي، گاهي به صورت سر باز و بيشتر سرپوشيده، و گاهي تركيبي از هر دو.
ميرشكرايي پديده حسينيه را در تفرش به دو سه دهه اخير نسبت ميدهد ولي در شهرهاي يزد، زواره و نائين قديميتر به نظر ميرسد و بخشهايي از آن از جمله اجاقي كه وسط آن وجود داشته از سنتي قديميتر حكايت ميكند. حسينيه در شهرهاي نائين و يزد محوطهاي است كه چهار سوي آن ديواركشي و طاقنماسازي شده است و در وسط آن سكويي جاي دارد كه در نائين “ الوگاه” و در يزد “ كلك” يا “ اجاق ” خوانده ميشود. در اين سكوها آتش ميافروختند و در آبانبار هم به آنجا باز ميشد و يا مسير قناتي از زير آن عبور مينمود كه با عملكرد حسينيه بيارتباط است.
در لغتنامه دهخدا، تكيه مكاني براي بودن فقرا، خانقاه، دير و صومعه دانسته شده كه در هند، ايران و مصر، به “زاويه” (ZAOIE) در آفريقا شباهت دارد دكتر محسن كياني در كتاب تاريخ خانقاه در ايران زاويه را محلي انفرادي، و تقريباً معادل صومعة راهب مسيحي ميداند كه فردي به تنهايي در آن زندگي ميكرده است او يكي از كاربردهاي زاويه را بنائي آرامگاهي ذكر ميكند و به نقل از روضات الجنان و جناتالجنان آورده است كه: در چرنداب ] تبريز [ ، دويست زاويه بر سر مزار اكابر بوده كه اطعام فقرا در آنها واقع ميشده [است].
تخت فولاد، تكيه (مقبره) بابا ركنالدين تصوير از كسرائيان
تخت فولاد، تكيه شازدهها تصوير از كسرائيان
تخت فولاد، تكيه خوانساريها تصوير از كسرائيان
امام زاده و تكيه سيد اسماعيل ـ خيابان سيروس ـ قرن 9 و13 هـ . ق
تكيه سيد ناصر الدين
امامزاده و تكيه سيد اسماعيل
تكاياي مير ابوالقاسم فندرسكي و بابا ركنالدين، و نيز خوانساريها و شازدهها در تختفولاد اصفهان، و تكية شاه داعيالله، هفتتنان و چهلتنان در شيراز، تكية ملاباشي در تبريز، تكية سيدنصرالدين و سيداسماعيل در تهران
و تكيه آقا عباس و آقا احمد در كرمانشاهان (كه به توضيح آن خواهيم پرداخت) از اين دستند. در بعضي از محلههاي قديم شهر شوشتر از مكاني به نام ” پير“ مشاهده سخن رفته كه در محلة دكانشمس و محلة سيد محمدشاه به صورت يك چهار طاقي، و در ساداتمحله چهارطاقي با دو گوشوار بوده است شمار اين مكانها كه شباهت بسياري به صورت تكاياي ياد شده دارند در شوشتر به هفت ميرسد. در ديگر شهرهاي ايران نيز بناهايي به نام بقعه يا آرامگاه پير ديده ميشود كه بيست بقعه و يازده آرامگاه از آنها در كتاب دائرهالمعارف بناهاي تاريخي، بناهاي آرامگاهي8 آمده است. پير براي نصيرائی ها 9 و صبيها يا مندائيها 10 مقام مقدسي است و در آئين مهر نيز مرتبه هفتم يا عاليترين درجه و نماينده ميترا بر روي زمين پير است كه جايگاه ارجمندي داشته، مسئول تعليم مؤمنان بوده است.
در شهرهاي قيروان، مُنَستير و سوس در تونس، آنجا كه بافت قديم شهر را ميتوان ديد و داراي ديوار و حصار و برج و بارو است، زاويههايي جاي گرفتهاند كه بيشتر آنها آرامگاهند و در يكي از آنها به عنوان مكان گردآوري اعانات و صدقات براي ايتام استفاده ميشود.
در كتاب كرمانشاهان ـ كردستان، تأليف مسعود گلزاري، درباره تكيه آقاعباس و آقا احمد به اين شرح آمده است كه : در شمالشرقي دهكدة جونآوا ( جيحون آباد) در دامنة كوه خورتاب (برآفتاب) قرار گرفته است. در روز جمعه و روزهاي تعطيل، به ويژه عيد قربان، روز زواركشي اين تكيه است كه اكثراً به اتفاق خانواده خود به زيارت ميآيد. اشعار و مراسم مذهبي اهل حق همراه با ذكر كه با تنبور، دو تار همراهي ميشود، انجام ميگيرد. نذرهايي كه به اين تكيه ميآورند، بيشتر نفت، چراغ، پول و پرنده يا حيوان قرباني است. حيوانات، مانند گوسفند (قوچ)، گوساله و گاو بايستي حتماً نر باشند و پرندة خانگي هم بايستي خروس (كلهشير) باشد. شخصي كه ميخواهد حيوان را سر ببرد، بايستي كاملاً پاك بوده و سنش از 18 سال كمتر نباشد.
زنان حق دخالت در طبخ نذري را ندارند، مگر زماني كه مردي در آنجا نباشد. قبل از اينكه نذري از ديگ خارج شود، حلقه ذكر توسط جمعي از مردان بالغ گرفته ميشود و آنوقت فقط گوشت قرباني را به حضور ميآورند.
در اين جمع و اين هنگام، هيچ فردي را بر فرد ديگر برتري نيست. در اين مراسم صاحب قرباني نيز چون ديگران از قرباني سهم ميبرد.11
بنابرآنچه در كتاب مهر پرستي در ايران، هند و روم12 آمده، مهمترين كار و وظيفة ميترا (مهر) در زمين، نبرد دلاورانه با گاو نر و كشتن جانور است و كشتن گاو نر به دست ميترا را عمل آفرينش تعبير كردهاند كه نطفه جانوران و گياهان را آزاد ميكند.
در همان كتاب آمده است: اينگونه تصور ميشود كه مهرپرستان در هنگام مراسم خود به نوا زندگي و سرود خواندن نيز ميپرداختند.
دكتر مهرداد بهار در كتاب از اسطوره تا تاريخ ميگويد: مراسم مهري معمولاً ميبايست در غارها انجام مييافت. اين غارها مظهر طاق آسمان بودند. در نزديك اين معابد طبيعي يا در آن ميبايست آبي روان وجود ميداشت… درته صحن بر ديوار، منظرهاي از مهر در حال كشتن گاو وجود داشت. در كنار در ورودي، ظرف پايهداري پر از آب تبرك شده قرار داشت و در طرف مقابل در پاي تصوير مهر، دو آتشدان بود. بر ديوارهاي معبد اغلب تصويرهاي بسيار نقش شده بود. نكته عمومي دربارة همه اين معابد، كوچكي آنها بود كه بيش از گروهي معدود را نميتوانستند در خود جاي دهند.13
دكتر بهار در جايي ديگر، زورخانهها را نيز مشابه معابد مهري توصيف ميكند و ميگويد: در زورخانه نيز مانند آئين مهر، زنان را راه نميدهند. در زورخانه نيز مانند آيين مهر، مقام اجتماعي و ثروت ارزشي خاص ايجاد نميكند و امتيازي نميبخشد؛ اما تنها خصوصيات مهر و رفتارها و مقررات مهرپرستان نيست كه با خصوصيات پهلوانان و رفتارها و مقررات زورخانه تطبيق ميكند، چنانكه ذكر شد، معابد مهري در كنار يا نزديك آب جاري ساخته ميشد. شايد جالب باشد به دو زورخانة قديمي شهر كاشان توجه كنيم كه يكي در محلة ميدان كهنة كاشان، در زير بناي حسينية آن محل بنا شده است و در يك طرف آن آبانبار عمومي است، و ديگري در محلة پشت مشهد قرار دارد كه مدخل آن در راه پله آب انبار عمومي باز ميشود.
در كتاب مهرپرستي در ايران، هند و روم معابد ميترا، مهرابه ناميده شده و آمده است: «چون مهر از صخرهاي در يك غار زاده شده است، پس غارها بهترين مكان براي پرستش او بودند كه به مهرابه معروف است. اگر در مكانهايي كه مهرپرستان زندگي ميكردند، غاري وجود نداشت آنها زمين را ميكندند و معابد خود را در زيرزمين، در كنار قناتها يا جاهايي كه آب روان نيز وجود داشت، بنا ميكردند. » در همان كتاب آمده است: «معماري مهرابهها يكسان بوده، آنها به حجرههايي تقسيم ميشوند: سه دالان به هم چسبيده كه دالان مياني گشادتر، و دالانهاي پهلويي تنگتر با سقف كوتاهتر بود.
در استان مازندران نيز بيشتر تكايايي كه در فاصله قائمشهر تا آمل هستند از سه فضا تشكيل شدهاند: فضاي وسط يا اصلي كه عريضتر است و دو دالان باريك كه در جوار فضاي اصلي قرار گرفتهاند، سقف اين دالانها كوتاهتر از فضاي وسطي است. اين تكايا در كنار خود بنايي به نام سقانفار دارند كه دو طبقه است و پلة تيزي دارد. طاق آنها پر از نقاشي است. تصاوير نقاشي شده بسيار متنوعند و موضوع آنها از وقايع كربلا، خيمة حضرت زينب، قصص قرآن از قبيل يونس در دهان ماهي، موجودات افسانهاي با سر انسان و بدن ماهي، نيم تنه انسان، بدن چهارپا و دماژدها؛ يا سر حيوان و بدن انسان، ملائك با نيمتنة برهنه در حال پرواز است كه همگي از نقشهايي مقدس حكايت ميكند. سقانفارها مخصوص جوانانند (پسران جوان) و به سبب كوچكي فضا، شمار اندكي در آن جاي ميگيرند. اصولاً در مازندران زنان به تكيه نميرفتهاند. تكيه مكاني مردانه بوده است. » در نشرية چشمه، شماره 2، مهر و آبان 82 مقالة فضاهاي آيينيومذهبي بابل آمده است :
«سقانفار در جايگاهي مشخص همچون سردرگاه كه ورودي تكيه است بنا شده و سقا كسي جز ابوالفضلالعباس نيست … سقانفارها در شباهت مقام حضرت ابوالفضل در صحراي كربلا و نمادي به نام سقانفار در سر در تكيه، محل عبور و رسيدن به تكية جايگاه حسين (ع) ميباشد.»
چنانكه آمد در معابد مهري نيز افراد نابالغ را نميپذيرفتند. اينان در مكان ديگري آموزش ميديدند، آئين ورود را نزد پير ميآموختند و پس از گذراندن مراحل هفتگانه اجازه ورود به معبد را مييافتند.
احمد حامي در كتاب بغمهر از مهرابههاي متعددي چون ملا معصومه در مراغه، قدمگاه در آذرشهر و دكان داوود در سرپل ذهاب نام برده است.14 در بافت قديم شهرهاي ايران، سقاخانه به فراواني يافت ميشود و معمولاً در كنار هر تكيه سقاخانهاي هست در سقاخانهها آب هست و در آنها شمع روشن ميكنند. ديوارة سقاخانهها نيز معمولاً مزين به نقشي است كه يا مانند سقاخانة نوروزخان تهران قدمگاه يا جاي پاي مقدس است و يا حكايتي از حماسة عاشورا است كه روي كاشي آمده و در آن نصب شده است.
تكيه پنجشنبه بازار
تكيه پنجشنبه بازار
تكيه پنجشنبه بازار
تكيه پنجشنبه بازار
تکیه پنجشنبه بازار یا حصیرفروشان
گوشهاي از سقف سقانفار تكيه شياده سقانفار تکیه روستای شیاده بابل
قسمتی از سقف سقانفار
(تصاویر از نگارنده)
چند تصوير از نقاشيهاي سقف سقانفار تكيه روستاي شياده بابل
در جاي ديگر كتاب از اسطوره تا تاريخ آمده است: «تنها لازم است به ارتباط نزديك ورزش باستاني با تصوف و عرفان اشاره كنم. اين ارتباط تنها در مسائل فكري نيست، بلكه اگر قول پرتو بيضايي را بپذيريم، ساختمان زورخانهها نيز شباهت بسيار با تكايا و خانقاهها دارد.»
در كتاب تاريخ خانقاه در ايران، چنين آمده است: «خانقاه يعني محلي كه داراي حجرههاي متعددي بوده، و براي اقامت درويشان و گذريان و مسافران آماده شده است؛ و اين نكته نيز بديهي است كه وقتي كسي در جايي اقامت ميكند، به طور طبيعي به خوراك هم نياز دارد و معمولاً صاحبخانه اين كار را به عهده ميگيرد.
خانقاه يا مركز تجمع صوفيان در آغاز تأسيس خود، محلي بود براي سكونت و تغذيه درويشان مقيم و مسافر؛ در واقع مسافرخانة رايگاني بود كه غذا و مكان مجاني در اختيار مسافران و غريبان و صوفيان قرار ميداد و در آنجا از آنان پذيرايي ميشد و نخستين خانقاه يا خوراكخانه برمله هم، بنا به نوشته خواجه عبدالله انصاري 481 تحتتأثير تغذية دو درويش غذاخورة گمنام براي صوفيان ساخته ميشود.»
سقاخانه نوروزخان
درجاي ديگري از همان كتاب ميخوانيم: همچنين مراكز ديگري در تحتعنوان رباط، زاويه، دويره، لنگر، تكيه و جز آن، كانونهايي بودند كه در آنها تمام يا برخي برنامههاي خانقاهي و مسلك تصوف اجرا ميشد.
پس پيشتر، عملكرد تكيه بيش از آنكه به حسينيه نزديك باشد، به خانقاه و صومعه و دير و معبد شباهت داشته و احتمالاً بعدها پس از رسميت يافتن تشيع و برگزاري مراسم عزاداري ماه محرم عملكرد آن تغيير پيدا كرده و چه بسا در همان دوران پديدة حسينيه نيز ظهور يافته است. اما مراسم عزاداريهاي ماه محرم نيز به پيشينهاي دورتر از آن باز ميگردد. كتاب نخلگرداني 15 اين عزاداريها را مشابه سوگواري سالانه مرگ سياوش، حمل و گرداندن تابوت او ميداند و ميگويد: مردم فرارود (ماوراءالنهر) تا نخستين سدههاي اسلامي، هر ساله در مراسم يادمان سال مرگ سياوش، قهرمان اسطورهاي ايران كه خون پاكش به ناحق بر زمين ريخت، شبيه او را ميساختند و در عماري يا محملي ميگذاشتند و بر سر زنان و سينهكوبان و نوحهخوانان در شهر ميگرداندند.
در كتاب تختجمشيد 16 ، دكتر مهرداد بهار آيين عزاداريهاي عمومي را به بينالنهرين (بابل و آشور) نسبت ميدهد كه به تقليد از ايشان در عيلام نيز هر ساله برگزار ميشد. آنها به بازگشت خداي شهيد شونده دموزي (Dumuzi) باور داشتند كه هر ساله ميمرد و در هنگام بهار باز ميگشت:
« مرگ او مرگ جهاني گياهي و حيات مجدد او حيات مجدد همان جهان بود. البته در طبيعت ميان دو مرحله فاصلهاي زماني هست ولي در آيين سال نو بينالنهرين اين دو مرحله به صورتي نمادين پشت هم انجام مييافت، سپس در پي عزاداريهايي كه براي خداي شهيد شونده، مظهر بركت، مظهر زندگي و مرگ جهان نباتي انجام مييافت (اين اشكهاي ريخته شده نماد باران و نوعي جادوي باران آوري آب بود)، خداي به شهادت رفته از نو زنده ميشد و با همسر زيباي خويش كه خود الهة آب و عشق و جنگ بود، زندگي از سر ميگرفت تا سال ديگر.»
در همان كتاب عزاداريهاي سياوشي را مشابه اين آيين دانسته و ميگويد: اما در ديگر اديان آسيايغربي كه درست همين باور مرگ خداي نباتي شهيد شونده را داشتند، و آن را بنا به آيينهاي محلي اجرا ميكردند، در شهادت خداي نباتي عزاداريهاي عمومي برپا ميشد. سينهزني، زنجيرزني، زخمزني به خويشتن و زاريها از وجوه عادي برگزاري اين عزاداري بود، به ويژه زنان در گريستن و زار زدن وظايف مشخصي داشتند. برميآيد كه در ميان بوميان ايران همچنين عزاداريهاي پيش از نوروز وجود داشته و دستكم در بخشهايي از ايران، از جمله ماوراء النهر، بازمانده بوده است، زيرا آثار متعددي به صورت نقش بر ديوار در پنجيكنت، در دره رود زرافشان در تاجيكستان، يافت شده است كه عزاداريهاي سياوشي را ميرساند.
در همان كتاب به اين موضوع اشاره ميكند كه سياوش در اساطير ايران خدا نيست و در دوراني كه يكتاپرستي رواج مييابد اين اساطير به حماسههاي شاهانه تبديل ميگردند: شخصيت سياوش در روايات مربوط به او در ايام بسيار كهن آسيايغربي (حداقل هزاره سوم پ . م) متعلق به دموزي بوده است و در طي اسطورهزدايي عظيمي كه به هنگام پيوستن به يگانهپرستي رخ داده است. بسياري از اساطير مقدس كهن به حماسهها و تراژديهاي شاهان و پهلوانان ما وارد شده است، از جمله، اسطوره آسيايغربي خداي شهيد شونده در ايران تبديل به داستان سوگ آور سياوش و بازگشت كيخسرو گشته است.
در اين تحقيقات هيچ اشارهاي به مكان اين عزاداريها نشده، و معلوم نيست ديوارنگارههاي پنجيكنت در بدنة كوه است يا در غار، يا در بنايي نقش شده است و اينكه آيا مراسم فقط در فضاي باز و كوي و برزن برگزار ميشده، يا بخشي از مراسم در مكاني خاص صورت ميگرفته و نام آن چه بوده است.
بدينسان است كه شايد بتوان گفت عملكرد تكيه در گذشته به معبد، خانقاه، دير، صومعه، بقعه يا آرامگاه پير نزديك بوده و چه بسا در گذشتههايي بسيار دور نيز جايگاهي داشته است و پس از آنكه هر يك از اينها عملكرد خاص خود رايافتهاند و راه خود را از تكيه جدا كردهاند از تكيه تنها مكاني براي عزاداريهاي حسيني مانده و رفتهرفته به دليل عملكرد اصلي يعني برگزاري مراسم عزاداري حسيني به حسينيه تغيير نام داده است و دور نمينمايد كه عملكردهاي ديگري نيز سپس به آن افزوده شده، مانند تكية دولت براي رسيدگي به امور دولتي، يا تكية تجريش در تهران و تكية ناسار در سمنان كه به صورت بازارروز درآمدهاند. امروزه نيز از حسينيهها به عنوان دفتر صندوقهاي قرضالحسنه، كتابخانه و جز آن استفاده ميشود، زيرا اختصاص دادن مكاني دائمي تنها براي حدود ده روز عزاداري در سال، بسنده نيست. در شهر مشهد تكيه قديمي “ علياكبريها” داراي قدمت چنداني نبوده و متعلق به دوران پهلوي است، آشپزخانهاي در كنار خود دارد ولي تفاوت زيادي با حسينيههاي جديدتر در اين شهر دارد؛ حسينيههاي جديد مانند حسينية اصفهانيها، قزوينيها، چهارده معصوم، حضرت عبدالعظيميها و آلعمران لاهور پاكستان نيز عملاً زائرسرا هستند و شكل ظاهري آنها نيز كاملاً مشابه مسافرخانه است و هيچ شباهتي به بناي مذهبي ندارند.
بدينسان اين مكان با مراسم عزاداري حسيني پيوند ميخورد چنانكه در دهة اول محرم در صورت نبودن تكيه دائمي از منازل مسكوني، انبارها، فضاهاي باز و جز آن نيز بصورت موقت براي اجراي اين مراسم استفاده ميشود. و در بعضي موارد به حسينيه تغيير نام داده است.
تكيه معاونالملك كرمانشاه (باختران) در محوطه تكيه ساختمانهاي ديگري به نام زينبيه و عباسيه ديده ميشود كه مانند تكيه مجلل و پر تزئين است ولي در نقاط ديگر ايران مشابه آن ديده نشده است.
براي شروع كتاب ابتدا جدول صفحه 139 كتاب معماري ايران دوره اسلامي « فهرست بناها» مورد استفاده قرار گرفت. محمد يوسف كياني در مقاله « حسينيهها، تكايا ـ مصليها» جدولي از نام بنا، موقعيت جغرافيايي، قدمت، شماره ثبت تاريخي و … به تفكيك استانها تهيه كرده است نگارنده ابتدا با هدف افزودن نامهايي به فهرست حسينيهها و تكايا و معرفي اشكال مختلف اين دو مكان، اين جدول را مبناي كار قرار داده است.
در اين جدول در استان اصفهان نوزده تكيه و ده حسينيه، در استان باختران چهار حسينيه و يك تكيه، در استان بوشهر دو حسينيه، در استان تهران يك حسينيه و يك تكيه، در استان خراسان يك حسينيه، در استان زنجان يك حسينيه، در استان سمنان دو تكيه، در استان فارس دو حسينيه، در استان كرمان سه تكيه، در استان مازندران يك تكيه ، در استان مركزي دو حسينيه و در استان يزد دوازده حسينيه و سه تكيه معرفي شده است كه شمار مجموع آن به هفتادوسه ميرسد.
در فهرست كياني مشاهده ميشود كه بيشترين تعداد تكيه مربوط به استان اصفهان است كه بيشتر به دوران صفويه مربوط ميشود و هفده عدد آن در گورستان تخت فولاد متمركز است، در شهرهاي كرمان، بابل و سمنان اين مكان با نام تكيه معرفي شده، و در شهرهاي نائين، زواره، شيراز و بيرجند ازنام حسينيه استفاده شده و در شهرهاي يزد، باختران و تهران هر دو واژه بكار رفته است.
ما در اين بررسي ابتدا جدول را به تفكيك استان* و با حروف الفبا تنظيم و اطلاعات گردآوري شده را به آن افزوديم. موارد يافته شده با توضيح، نقشه و عكس آورده شده است. شمار تكايا و حسينيههاي شناسايي شده در اين تحقيق به سيصدوچهل عدد ميرسد. حسينيههاي جديد كه در دوره پهلوي و پس از انقلاب ساخته شدهاند در اين تحقيق آورده نشدهاند و پرداختن به آنها مطالعهاي مستقل را ميطلبد.
تكيه معاونالملك در كرمانشاه
دو نما از تكيه معاونالملك
(جدول شمارة دو)
جدول فهرست تكايا، حسينيهها
نام بنا |
موفعيت جغرافيايي |
قدمت |
ثبت تاريخي |
ساير اطلاعات |
|
استان تهران |
|||||
حسينية اشتهارد |
كرج اشتهارد |
صفويه |
ـــ |
نقشة ص 144 |
|
تكيه سيد اسماعيل |
تهران ـ جنب بقعه سيد اسماعيل |
قاجاريه |
409 |
ـــ |
|
استان مركزي |
|||||
حسينيه ترخوران |
تفرش |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه آقاخان |
محلات |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
استان مازندران |
|||||
تكيه مقريكلا |
بابل ـ قرية مقريكلا |
قاجاريه |
1093/3 |
ـــ |
|
استان آذربايجان شرقي |
|||||
مصلي آذرشهر |
تبريز ـ آذرشهر |
761 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
استان باختران |
|||||
حسينيه امام جمعه |
باختران ـ بخش1 كوچة امام جمعه |
1324 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه آقا محمد صالح |
باختران ـ كوچة آقا شمسالدين |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه رئيسالعلما |
باختران ـ نزديك حسينيه امام جمعه |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه معاونالملك |
باختران |
قاجاريه |
945 |
ـــ |
|
حسينيه بيگلربيگي |
باختران ـ بخش1 ـ كوچة صارمالدوله |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
استان فارس |
|||||
حسينيه مشير |
شيراز ـ محلة سرباغ |
قاجاريه |
910 |
ـــ |
|
حسينيه قوام |
شيراز |
قاجاريه |
923 |
ـــ |
|
استان كرمان |
|||||
تكيه ته باغ لـله |
كرمان |
اواخر قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه بازار |
كرمان |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه مديرالملك |
كرمان |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه گنبد سبز |
كرمان |
قرن 9 هجري |
353 |
ـــ |
|
استان خراسان |
|||||
مصلّي سبزوار |
سبزوار |
قرن 8 هجري |
1317/3 |
ـــ |
|
مصلّي مشهد |
مشهد – خيابان نواب صفوي |
1087 هجري |
141 |
ـــ |
|
مصلّي طرق |
مشهد ـ طرق |
837 هجري |
338 |
ـــ |
|
حسينيه شوكتي |
بيرجند |
قاجاريه |
1371/3 |
ـــ |
|
استان اصفهان |
|||||
مصلّي اصفهان |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه بابا ركنالدين |
اصفهان ـ تخت فولاد |
1039 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه ميرفندرسكي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
1676/3 |
ـــ |
|
تكيه آقاحسين خوانساري |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه ميرزا رفيعا |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه خاتون آبادي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه فاضل صرابي |
اصفهان ـ خيابان فيض |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه وا له |
اصفهان ـ خيابان فيض |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه آبادهاي |
اصفهان ـ خيابان فيض |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه فاضل هندي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه ميرزا ابوالمعالي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه ملك |
اصفهان ـ تخت فولاد |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه مادرشاهزاده |
اصفهان ـ تخت فولاد |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه ميرزا محمدباقر چهارسوئي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه بروجردي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه شيخ مرتضي |
اصفهان ـ تخت فولاد |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه ايزد گشسب |
اصفهان ـ تخت فولاد |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه گلزار |
اصفهان ـ تخت فولاد |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه شيخ زينالدين |
اصفهان ـ تخت فولاد |
صفويه |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه كلوان |
نائين |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه بابالمسجد |
نائين |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه نوگاباد |
نائين |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه پنجاهه |
نائين |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه چهل دختران |
نائين |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه كوي سنگ |
نائين |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه زواره |
اردستان ـ زواره |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه قاضي |
كاشان ـ آران |
قرن 12 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه خانقاه مختصآباد |
كاشان ـ بيدگل |
1043 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه تويده |
كاشان ـ نوشآباد |
1093 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه طاهر و منصور |
كاشان ـ محلّة طاهر ومنصور |
صفويه ـ قاجاريه |
1356/3 |
ـــ |
|
مصلّي نائين |
نائين |
قاجاريه |
1719/3 |
ـــ |
|
استان يزد |
|||||
حسينيه امامزاده |
بافق ـ جنب امامزاده عبدالله |
قرن دهم هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه بازار نو |
اردكان |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه شيخداد |
يزد ـ محلّة شيخداد |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه شاهزاده |
يزد ـ بازار نو |
124 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه پشت باغ |
يزد ـ محلّة پشت باغ |
ـــ |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه مير چخماق |
يزد ـ ميدان اميرچخماق |
قرن 9 هجري |
283 |
ـــ |
|
حسينيه هشت |
يزد |
726 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه حاجي يوسف |
يزد ـ محلّة سرپلك |
قرن 8 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه شاهزاده فاضل |
يزد ـ جنب امامزاده شاهزاده فاضل |
1294 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه كوچكبيوك |
يزد ـ محلّة كوچكبيوك |
1227 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه عقدا |
يزد ـ عقدا |
1292 هجري |
ـــ |
عكس ص 143 |
|
حسينيه سيد صدرالدين |
ميبد ـ بشنيغان |
قرن 8 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه بنافت |
مهريز ـ بنافت |
998 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه شاه ولي |
تفت |
قرن 9 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
حسينيه غياثآباد |
تفت ـ غياثآباد |
1187 هجري |
ـــ |
ـــ |
|
استان زنجان |
|||||
حسينيه اميني |
قزوين ـ خيابان مولوي |
قاجاريه |
377 |
ـــ |
|
استان سمنان |
|
|
|
|
|
تكيه ناسار |
سمنان ـ بازار |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
تكيه پهنه |
سمنان ـ بازار |
قاجاريه |
ـــ |
ـــ |
|
استان بوشهر |
|
|
|
|
|
حسينيه غضنفر |
بندرلنگه |
زنديه ـ قاجازيه |
1081/3 |
ـــ |
|
حسينيه بنگي |
بندرلنگه |
زنديه ـ قاجازيه |
1082/3 |
ـــ |
1 ـ توسلی ،محمود ، ”حسينيه ها، تكايا، مصلي ها“ در كتاب معماري ايران دوره اسلامي، به كوشش محمد يوسف كياني، تهران چاپخانه ارشاد اسلامي، 1366.
2 ـ افشار،ايرج ، ”يادگارهاي يزد“، جلد دوم، سلسله انتشارات انجمن آثار ملّي، شماره 116، 1354.
3 ـ سلطان زاده،حسین،نائین شهر هزاره های تاریخی،دفتر پژوهشهاي فرهنگي ـ چاپ اوّل سال 1374
4 ـ غفاری،علی،زواره نمادی از اسطوره کویر،دفتر پژوهشهاي فرهنگي ـ چاپ اوّل سال 1379
5- قبادیان،وحید،بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران، انتشارات دانشگاه تهران، شماره مسلسل 3837
6 – میر شکرائی، محمد،فصلنامه راه دانش،فصلنامه تحقيقات فرهنگي – هنري استان مركزي – چاپ اول سال 1374
7 – کیانی،محسن،تاریخ خانقاه در ایران،انتشارات طهوري , چاپ دوم،سال 1380
8 – دايرة العمارف بناهاي تاريخي ايران دوره اسلامي، بناهاي آرامگاهي، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي ـ حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ،چاپ اول سال1376.
9 – سفرنامه كنت دوگوبينو ،سفرنامه 3 سال در آسيا 1858 – 1855 ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوي, شركت كتاب سرا , چاپ اول, 1367
10 – تريانا، يكتايي، مجید،كتابخانه ابنسينا، سال1341.
11 – گلزاری،مسعود،کرمانشاهان-کردستان ،جلد اول، سلسله انتشارات انجمن آثار ملي، شمارة 147.
12 – رستم پور،سالومه ، مهر پرستی در ایران،هندو روم،انتشارات خورشيدآفرين، 1382.
13 –بهار؛مهرداد،از اسطوره تا تاریخ، نشر چشمه، زمستان 1376.
14 –بلوکباشی ،علي ،نخل گردانی،دفتر پژوهشهاي فرهنگي سال 1380
15 –بهار،مهرداد ، نصرالله كسرائيان- انتشارات آگاه -چاپ ششم زمستان 1372